ای زاهدان !
مستی نشان عاشقیست
میخانه هم جایی برای بندگیست
مستی اگر سر می دهد در راه عشق
عاقل نداند حالا او
گوید که این دیوانگیست
اما فقط عاشق بداند حال مست
از آنچه هست
از آنچه رست
حالا بگو ای زاهدا !
تو مست تری یا مست ما
شب ها به هنگام نماز
دست تو بالا می رود یا دست ما
دست تو سوی هر فضا
راضی به تقدیر و قضا
اما دل ما در دعا
پُر گشته از نور خدا
تو سجده بر گِل می زنی
ما سجده بر دل می زنیم
تو ذکر " ما هو " می کنی
ما ذکر یا هو می زنیم
تو رو به سوی پرده ای
ما رو به سوی قبله ایم
تو شکوه از می می کنی
ما بوسه بر می می زنیم
تو کعبه ات از خشت و گل
ما کعبمان( کعبه امان) در عمق دل
در شهر خاموش شما
صوتی نباشد از رضا
اما به شهر عاشقا
بانگ خدا
هر دم بیاید از لب معشوق ما
ما مست آن معشوقه ایم
در عاشقی دیوانه ایم
مستی نشان عاشقیست
عشقی که در دیوانگیست
دیوانه در مستی و عشق
عین دعا و بندگیست
این بندگی
آزادگیست

زنیمتو ,مستی منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

شناختن دشمن خبرنامه اختصاصی معماری و سازه ایران و جهان یادداشت های یک هنرمند ِ برنامه نویس جهان مدیریت (((عاشقانه))) ایران زالو دات کام هتل آپارتمان یلدا مشهد